۱. توی فیسبوک، اینستاگرام یا هر شبکهی اجتماعی دیگهای، و حتی خب دنیای واقعی؛ در پز دادن* با عکسهای دوستان و نزدیکان فرق چندانی با پز دادن با عکس داشتهها نیست. منظورم از داشتهها، هر ماشین و کتاب و گیتار و عینک آفتابی و غذا و هوای تمیز و الخه. هر دوی اینها، دوستان و داشتهها، در نهایت پز دادنه. فرق اساسی توی اینه که اونایی که پز روابطشون رو میدن، وقتی اون روابط رو از دست دادن، بعد چند لحظه تأمل سطحی نمیرن یه رابطهی جدید بخرن. به مرز جنون میرسن و برمیگردن، و سپس شاید فلک برگشت و اتفاقی افتاد. به نظرم احتمالاً به خاطر اینکه راه میانبری برای روابطی که بشه پزش رو داد وجود نداره. نمیتونی با سکس یا پول یا هر هزینهی دیگهای اعتمادی رو بخری که منتج به احترامی بشه که رابطهتون رو به جایی برسونه که بتونی باهاش پز بدی. باید صرفاً وقت بذاری، تک تک کیلومترهای جاده رو پیش بری، ضعفها و مرضها و هویت خودت رو وسط بذاری، تا اون اعتماد پیش بیاد و اینطور رابطهای شکل بگیره. که فعلاً بهش بگیم رابطهی پزدادنی. پزدادنی، چون میشه توی فیسبوک باهاش پز داد. و هیچ راه میانبری برا ایجادش نیست. فقط میتونی از هویتت مایه بذاری.
۲. کوه رفتن رو معادل قله زدن بگیریم، چون از واژه ی قله زدن یا فتح کردن یا صعود کردن خوشم نمیاد. کوه رفتن هم هیچ راه میانبری نداره. نمیتونی با هلیکوپتر بری بالای قله، چون اگه بری اون موقع با هلیکوپتر رفتی، کوه نرفتی. اگه بخوای کوه بری، فقط یه راه وجود داره، و اونم پیاده بالا رفتنه. کسی هم بعداً نمیپرسه تجهیزاتت جمعاً چند هزار دلار بود. کسی اصلاً نمیپرسه چی تنت بود. صرفاً شاید بپرسن اون بالا که بودی، تو قله، عکس گرفتی؟
-------
*: قصد ندارم با عبارت «پز دادن» به همچین کاری مضمون منفیای بدم. همچین کاری هم جای خودش رو تو دنیا داره. خودم کم پز نمیدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر