م و ف قرنها پیش رفتن که کالیفرنیا رو به ازمحلال برسونن؛ ن و ع هم پشت سر اونا رفتن، هرکدوم یه جای متفاوتی. پ برادر ن، ۳ روز قبل ایران رسیدنام راهی شیکاگوی بلند مدت شد (این بلند مدت محسوب میشه؟). ر رفت یه جایی وسطهای آمریکا و هر از گاهی به باقی بچه ها توی کالیفرنیا سری میزنه. ب و آ رفتن کانادا، یکیشون خرمالوی یخ زده شده و اونیکی آدرسش رو عوض کرد (و پستکارتم نرسید.) ن همین چند وقت پیش راهی هاروارد شد و الان گویی هیچ چیز دیگهای دربارهاش مهم نیست (شوخی میکنم.) آ و ع رفتن کلن و بعد بهم زدن. م و م هم رفتن آلمان، اولی کماکان اونجاست و دومی یهو نتیجه گرفت زندگی فرانسوی جذابتره (شوخیش گرفته). گ هم همون طرفهاست، و کماکان از محیط ناراضی.
س پا شد رفت ژنو. تعجب؟ هم آره و هم نه. (اینجا هیچ نمیشه بلند و کوتاه رو برای فهم مدت بهکار گرفت.) س هم چند روز دیگه راهی پراگه (جمهوری چک، نه اتریش. بار دهم!)، برای ارشدی که معلوم نیست با زندگیاش چکار قراره بکنه. س هم چند روز بعد از طریق سالن ترانزیت اتاقم برمیگرده تورنتو، باشد که اون لیسانس کذایی رو تموم کنه.
ی منتظر ویزای آلمانشه. باز هم لیسانس و باز هم شروعی دوباره (بلند مدت)، ولی نگرانیای نیست که فامیلهاش اونجا زیادن (یادم باشه آدرس وبلاگم رو دستت برسونم). ز و م، از بهترینِ دوستان، چند هفته دیگه کار ویزاشون حل میشه و راهی سیاتل (؟) اند. الف، که فرصت نشد تهران ببینمش، و ن، که در دقایق وقت اضافه با اضطرابِ کماساسم تونستم ببینمش، هر دو دنبال رفتناند. البته کلی هم از گروه دوستی اونها رفتهان و دیگه نیستن. ی هم که خونوادهاش راضیاش کردن ارشد رو امیرکبیر بمونه، ولی اصرار داره که این قضیه برای دکتری تکرار نمیشه. م تصمیم گرفته بود کار کنه و فرار نکنه، و الان از تصمیمش راضیه. م فعلاً ایرانه، ولی تصمیمش برای رفتن قطعیه، با م هم بهم زدهان، و بعید میدونم تا سال بعد ایران باشه.
و من اینجا نشستهام و با خودم فکر میکنم: آیا همهاش همینه؟
پ.ن. لیست آپدیت میشه. خیلیها رو جا انداختهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر