REM یه گروه راکه. یکی از معروفترین آهنگهاشون، Losing my religion ه. لوزینگ مای ریلیجن، موزیک ویدیوی خوبی داره.
در واقع همیشه به نظرم خوب میومد، ولی نمیتونستم بگم دقیقاً چیش بود که اینقدر خوب بود. صرفاً که، زیبا بود. هنرمندانه است.
جدیداً متوجه شدم چیش بود.
زندگی طیفی از تشبیهات مناسب تا نامناسبه. به مثال عبور دو کشتی در تاریکی از هم. خالهزنکبازی. چقدر شبیه {فامیل نزدیک}ای!
به یه آدمی که یه چیزی رو نمیشناسه، تجربه نکرده، چطور اون چیز رو توضیح میدی؟ «شبیه شتره، ولی گردنش طولانیتره و بدنش پر از خاله». «شبیه موبایله، ولی یکم بزرگتر و سنگینتر».
ولی پایان یه رابطه عاطفی رو به یه آدم دیگه چطوری توضیح میدی؟ پایان یه رابطه عاطفی، شبیه به چیه؟
تو جُکسرای* ریچارد آیوادی، کتاب The grip of film، ریچارد نوشته**: چی توی رابطهست که وقتی تموم میشه، انگار حفرهای تو ذاتت ایجاد شده و هیچ ایدهای نداری از کجا اومده ولی میدونی همیشه باهات خواهد موند؟» بعد اینکه اینو خوندم (شاید به طور اتفاقی) آهنگ لوزینگ مای ریلیجن رو باری دیگر گوش کردم. و اون موقع بود که متوجه شدم.
از دست دادن یه رابطه عاطفی شبیه از دست دادن ایمان ه.
و اینه که ویدیوی آهنگ اینقدر خوبه.
و اینه که خود آهنگ اینقدر خوبه.
لوزینگ مای ریلیجن تکیه کرده روی یکی از بهترین تشبیهاتی که تا به حال شنیدهام.
زندهام که با این تشبیهات مواجه شم.
----
* ترکه یه جَک میبینه فکر میکنه جُکه، میخنده.
** نقل خیلی به مضمون. ریچارد نخون اینارو.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر