۱۳۹۴ آبان ۱۷, یکشنبه

سرزمین آزادگان، وطن شجاعان

اگه از شیکاگو هم بخوام بگم، باید بگم که بر خلاف انتظارم هیچ حس خاصی نسبت به اینجا بودن نداشتم. الان که تقریباً ۲۶  ساعت تا ملاقات حضوریم توی فرودگاه اوهیر با بوئینگ ۷۷۷ مونده، می‌تونم یه چیزایی در مورد چند روزی که آمریکا بودم بگم. ولی چندان حرفی برای گفتن نیست.
برج‌هایی که قبلاً شیکاگو بوده‌ان، هنوز هم شیکاگو مستقرن. یه چند تا همسایه بهشون اضافه شده، منجمله برج ترامپ. هنوز هم هفت‌تیرکشی توی مدارس صفحه اول روزنامه‌ها رو پر می‌کنه. از ۱۵ سال پیش تعدادشون حسابی کمتر شده، ولی باز هر بار که اتفاق میفته، یادآوری ه برای اینکه همین ۱۰۰ سال پیشتر نبود که کلمه‌ی wild و west رو کنار هم استفاده می‌کردن.

نمی‌دونم به قدر کافی به گرایش ماجراجویی آمریکایی وفا کرده‌ام یا واقعاً بهتر بود با ماشین استقراضی، تنهایی می‌رفتم میلواکی سک سک کرده برمی‌گشتم. این رو زمان مشخص می‌کنه احتمالاً.
ایلون ماسک یه جایی گفته بود این مملکتی از ماجراجوهاست، این ایالات متحده. درست نمی‌فهمم ماجراجویی چطور به حقوق حمل سلاح گرم و خودشیفتگی و جهل فرهنگی ربط پیدا می‌کنه. آمریکا رو واقعاً نمی‌فهمم، ابهام روی ابهام؛ چیز مهمی‌ه و گمانم باید قسمتی از تلاش و وقتم رو با پیگیری فهمش شریک شم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر